به جای کارایی که نمیخوام بکنم.

ساعت از دوازده شب گذشته و من نمی تونم ننویسم.لباسای اتو نشده...جغرافی!خیلی ازش مونده.

سینما!شهربازی!...آرامگاه...دوشنبه...دوشنبه منو ببر سینما...من یه روز می برمت شهر بازی.امروز خودمو بردم آرامگاه.....بعد از یک ماه و نیم......حتی بیشتر از یک ماه و نیم...

باید جغرافیا بخونم!!رابطه ی من و جغرافیا،مثل رابطه ی خواهرم با پنیر خامه ای می مونه!از بچگی ازش بیزار بود...

چرا انقد می خوابم؟آه...تابستون.....

کاش یه نفر اتوی لباسا رو انجام بده.یادته...؟مثل وقتی که دختر عموم لباسامو اتو کرد و منم در کمال آرامش رو مبل لم دادم و نگاش کردم!!!...........

اینجا 109 نفر هستن که من می تونم با همشون حرف بزنم.ولی نمیخوام با کسی حرف بزنم!من یه روانی هستم...!

صدای بلبل میده!!!!!!! تا حالا تلفنی دیدین که وقتی زنگ می زنه صدای بلبل بده؟؟؟!!!ته خز...!

سهراب که نمی خونم،تنها نمیشینم،تو مدرسه نمی مونم.برمی گردم خونه...میخوابم...

دفترم خیلی خالیه...خیلی...شاید باید قرمز می بود...شایدم یه ببف کم داشت...

ساعت دوازده و نیم شد.الکی لفتش میدم!حالا می تونم با 107 نفر حرف بزنم............



نظرات شما عزیزان:

باران
ساعت22:38---21 ارديبهشت 1393
باران؛



کاش تو یارم بودی



با تو



هوایم همیشه بهاری‌ست...



BABAF
ساعت23:13---20 ارديبهشت 1393
بدم میاد از این زمانای مزخرف معلق!..... یه جوراییه انگار داری تو اب زندگی میکنی........اصن نمیفهمی منظور اطرافت چیه.......


دفتر قرمز؟......امسال چه رنگیه این قرمز؟
پاسخ:و اصلا اطرافت نمی فهمه منظورت چیه... سفید-آبی...


negin
ساعت13:22---20 ارديبهشت 1393
به جای زندگی...

...

دلم هوایی شده...

...

تنهایی...

دوری...

خسته ام...

بارون...

بارون...

آه...

کجایی؟...
پاسخ:تنهایی...دوری...خستگی...بارون...کجا...؟...


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : شنبه 20 ارديبهشت 1393 | 1:3 | نویسنده : roshanak |
.: Weblog Themes By VatanSkin :.